اولين چهار دست و پا
سلام شاينا گلي . ميخوام ازكاراي جديدي كه ياد گرفتي بنويسم تا يادم نرفته از ديروز خودت ميتوني از حالت خوابيده بلند بشي بشيني از ٢٢ مهر ديگه چهاردست وپا ميري البته هنوز با سرعت كم عكس گرفتم از اولين چهاردست وپا فيلم هم گرفتم برات ميزارم خوشگلم مامان خيلي ذوق ميكنه تو اين حالت ميبيندت تا قبل از اين روزمين ميخزيدي كليم غر ميزدي و ميرفتي عزيزمممممم ياد دندونات افتادم ناراحتم ميكنه آخه خيلي لثه هات درد ميكنه. ديشب از خواب بيدارت كرد كلي گريه كردي من و بابا خيلي ترسيديم فكر كرديم خدايي نكرده مريض شدي . ديروز رزو خوبي بود با مامان بزرگ و دايي سعيد و زندايي ياسمن و زندايي كژال و روژاني رفتيم ناهار رستوران خيلي خوش گذشت فقط كمي سرد بود و ...
نویسنده :
شکوفه
12:35