شاینا گلیشاینا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

لوبیای کوچولوی زمستونی

6 ماهگیت مبارک گل گلی

دختر طلای مامانی ٦ ماهه شدی قراره جشن نیم سالگی برات بگیرم قشنگم واکسنتم زدی تا یکسالگی از شر واکسن دیگه راحت شدی هورااااااا . دخترم دیگه خانم شده واکسن که زدی اینبار خیلی کمتر گریه کردی و زود بغل مامانی ساکت شدی اینبار با خاله منصوره رفتی . ولی تا فرداش تب داشتی . دومین دندون خوشگلتم در اومد عزیزم همه میگن شما خیلی زود دندون در آوردی. با همون نصفه دندونم گاز می گیری شیطونک . از دیروزم همش ادای خنده در میاری هی الکی می خندی خیلی با مزه . یه چیز دیگه با صدای بلند میگی ااااااااااااااااااا . خلاصه عسلی شدی نازنازکم .
11 مرداد 1392

جشن دندونی دخمل قشنگم

حشن دندونیت مبارک . دست خاله منصوره و زندایی کژال و زندایی یاسمن درد نکنه که کلی زحمت کشیدن و به مامانی کمک کردن . میز غذا عالی بود تم دندونیتم قشنگ بود شما که خیلی دختر خوبی بودی . ...
5 مرداد 1392

دختر دندونی

دندون قشنگت مبارک دخملی هورااااااااااااااااااااااااا قشنگم دیروز یه چیز کوچولوی سفید تو دهن خوشگلت دیدم  . امروز وقتی داشتی آب می خوردی صدای تق تق میومد فسقلی شیطون دندونت و می زدی لب لیوان . قربون صدای قشنگش ..... عزیزمممممممممممممم .
24 تير 1392

پنج ماهگیت گل گلی مبارک

گل نازم امروز وارد شش ماهگی شدی باورم نمیشه ماشالله انقدر خانم شدی . دیگه فرنی خور حرفه ای شدی شمکوی مامان . نوش جونت نازنازک خانم . امروز یه کار با مزه ای کردی صبح تافی رو بردم بیرون پیاده روی وقتی برگشتم دیدم بیدار شدی بغل مامان جونت بودی بغلت کردم دستات و دراز کردی برای مامان جون هی نق میزدی که بری بغلش بعد که رفتی بهت میگم بیا بغل مامان پشتتو بهم میکنی آخه این چه وضعیه طلای مامان!!!!!!!!!!!!!! . کلی هم با ما حرف میزنی مثلا میگی گییییی گییییی  . یییییییی ....... وقتی قلت میزنی رو شکم نق میزنی دلت میخواد حرکت کنی ولی نمیشه هی باسنتو بلند میکنی ولی نمیشه عزیزممممممممم . دورت بگردم . همه چی رو میخوای با اون دستای کوچولوی نرمت بگ...
7 تير 1392

بدون عنوان

باورم نميشه ١٤٤ روزه گل خانومي اومدي وقتي ياد روزاي اول كه دنيا اومدي مي افتم مي بينم كه حسابي خانوم شدي امروز براي أولين بار غذا خوردي أونم چي ؟ سوپ قارچ توي رستوران هههههههه . آخه امروز كلي ددر رفتي با زندايي كژال و روژان اول رفتيم بهزيستي بعد رفتيم رستوران چقدرم دوست داشتي نوش جونت تپلكم . چند روزه خيلي ماشالله شيطون شدي ديروز با مامان جون رفتيم سه تايي پارك تنيس قدم بزنيم تو ماشين بغل مامان جون انقدر شيطوني كردي اصلا يه جا نمي موني هههههههه. وقتي مامان رانندگي ميكنه خيلي با دقت به دستام نكته ميكني إنكار ميخواي ياد بگيري جوجممممممممم . دستتو دراز ميكني همه چي رو ميخواي . عاشقتم جوجممممممممم .  
1 تير 1392

عروسكم خانوم شده

شاينا گلي شاينا طلا شاينا بلا شاينا عسل اينو هميشه ماماني برات ميخونه دختر گلي !!!!!!! از ديروزم ياد گرفتي دستات رو دراز ميكني كه چيزارو بگيري وايييييييي خيلي بامزه اينكارو ميكني دستاي كوچولوي نرم. بوسسسسسسس بوسسسسسس. ..... تازه الان يك هفته س كه ميتوني تنهايي بدون كمك غلت بزني خوجل خانوم أولين بار جمعه هفته پيش بود خونه دائي سعيد دعوت بوديم خوابت ميومد بي قرار شده بودي منم خوابوندمت گذاشتم تو تختت رفتم پايين بيدار شده بودي بعد غلت زده بودي انقدر خوابت ميومد تو همون حالت با چشماي بسته سرت و به زور نگه داشته بودي خيلي خنده دار بود. تازشم امروز براي أولين بار بهت فرني دادم خيلي دوست داشتي گل گلي نوش جونت . ماماني خيلي هيجان داره ...
30 خرداد 1392