بدون عنوان
الان آمدم یه مطلب برای یازده ماهگیت نوشتم گل دخترم یادم آمد از اولین شب یلدای عروسکم چیزی ننوشتم خانمی شب یلدا امسال بابا رضا پیش ما نبود و ما منزل دایی مسعود دعوت بودیم اونجا همه دور هم بودیم شما هم طبق معمول زندایی یاسمن و دایی سعیدت رو گیر آورده بودی و دو دستی چسبیده بودی که نکنه ازت بگیرن شیطونیاتم کردی کمی هم از خوراکیهای مخصوص شب چله مون نوش جان کردی شب خوبی بود و خیلی خوش گذشت با لباسای کردی و ژست ها و اداهای دایی و بقیه کلی خندیدیم شما هم همانطور که تو عکسات میبینی با دو تا لپ سرخ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی